تأثیر روان درمانی بر ام اس
در بسیاری از کشورها، بیماری ام اس شایعترین بیماری اختلال عصبی در میان جوانان است. وجود احتمال از دستدادن توان فیزیکی و معلولیت، با تبعاتی که در تحصیلات، کار، زندگی جنسی و خانوادگی، روابط دوستی، و امور روزمره دارد، بهشدت بر روان فرد مبتلا تأثیر میگذارد و تصویری را که از خود دارد مخدوش خواهد کرد. به همین دلیل، تصور میشود که مداخلات رواندرمانی در کنار دارودرمانی میتواند برای این بیماران مفید باشد. در مطلب پیش رو بر آن هستیم تا دربارهی تأثیر رواندرمانی بر ام اس صحبت کنیم.
تأثیر ام اس بر روان و عواطف بیماران
پیش از سخنگفتن دربارهی تأثیر رواندرمانی بر ام اس باید بدانیم که این بیماری چگونه روان بیماران را تحت تأثیر قرار میدهد. تأثیر ام اس بر روان بیمار به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم رخ میدهد. بهدلیل ماهیت بیماری و ضایعات مغزی ناشی از آن، بیمار ممکن است دچار حالتهای تغییر خلق، عصبانیت، خنده و گریهی غیر قابل کنترل، اضطراب، اختلالات سازگاری، و اختلال دوقطبی شود.
افسردگی دائمی نیز اختلال شایعی است که در حدود ۵۰٪ از بیماران مبتلا به ام اس دیده شده است (این نسبت در میان عموم مردم ۱۵٪ است). از سوی دیگر، تأثیر غیرمستقیم بیماری وضعیتهایی است که بیمار یا اعضاء خانوادهاش در پی تشخیص وجود بیماری به آن دچار میشوند. این مشکلات ممکن است بهدلیل چالشهای مختلفی که در روند این بیماری مزمن وجود دارد یا وحشتی که بیمار یا خانوادهی او از آنچه در آینده و با از دست دادن برخی از مسیرهای عصبی بر سر بیمار خواهد آمد باشد.
در بسیاری موارد، نشانههای مختلف بهصورت همزمان در بیمار مبتلا به ام اس و خانوادهی او دیده شود. برخی از این نشانهها عبارتاند از:
- سوگ: این واکنشی معمول است که فرد ممکن است به دلیل تغییراتی که بیماری برای او، خانواده یا روابطش ایجاد میکند از خود بروز دهد. اعضاء خانواده هم ممکن است بهدلیل از دست دادن بیمار بهعنوان یکی از اعضاء فعال خانواده یا به دلیل تغییر نوع روابطی که با وی دارند دچار سوگ شوند.
- اضطراب: اعضاء خانواده ممکن است از فکر اینکه آیندهی بیمار بهدلیل این بیماری چه شکلی خواهد گرفت دچار اضطراب شوند. این مسئله بهخصوص دربارهی کودکانی با والدین بیمار شدیدتر است، چرا که آنها میترسند پدر یا مادرشان را از دست بدهند.
- خشم: چه بیمار و چه خانوادهی او ممکن است احساس کنند درگیرشدن با این بیماری غیرمنصفانه است و بهخاطر مشکلاتی که این بیماری برای روابط و وضعیت زندگی آنها بهوجود میآورد دچار خشم شوند. در صورتی که بیمار والد باشد، بچهها ممکن است بهخاطر آنکه پدر یا مادرشان توانایی خود را برای ایفای نقش در زندگی آنها از دست داده احساس خشم کنند.
- احساس گناه: اعضاء خانوادهی بیمار ممکن است احساس کنند این بیماری به خاطر خطای آنها بهوجود آمده و خودشان را از این بابت سرزنش کنند. آنها حتی ممکن است از این بابت که بهخاطر مشکلات ناشی از ام اس خشمگین هستند احساس گناه داشته باشند.
علاوه بر اینها، برخی از نشانههای روانشناختی ناشی از ام اس، مانند اختلالات شناختی و خستگی مفرط، نشانههای پنهان محسوب میشوند. پژوهشها نشان میدهند که ۸۰٪ از بیماران با خستگی مفرط مواجه هستند که گاهی به افزایش میزان ناتوانی آنها در انجام فعالیتهای معمول زندگی منجر میشود.
اهمیت رواندرمانی برای بیماران مبتلا به ام اس
بسیاری از متخصصینی که با بیماران مبتلا به ام اس کار میکنند اعتقاد دارند که مداخلات روانشناسانه در روندهای مراقبتی این بیماری اهمیت زیادی دارد. این مسئله نه تنها به دلیل مشکلات عاطفی و روانی مختلفی که این بیماری ایجاد میکند که به این خاطر است که ام اس بر تک تک جنبههای زندگی فرد، از جمله احساسی که نسبت به خود و جایگاهش در خانواده و جامعه دارد نیز اثر میگذارد. از این رو، اقدامات رواندرمانی نه تنها برای فرد مبتلا به ام اس که برای پرستاران یا مراقبان او (که شامل خانواده و دوستان نیز هست) لازم است.
از سوی دیگر، در طول رواندرمانی بیماران میآموزند که چطور با دشواریهای شناختی که در نتیجهی ام اس ممکن است به آن دچار شوند برخورد کنند و آنها را بپذیرند. دانستن اینکه در طول دورهی بیماری فرد ممکن است با چه نشانههایی مواجه شود و اینکه بروز نشانهها طبیعی است حوزههایی است که تیم رواندرمانی میتواند در آنها به فرد کمک کند. بیمار و همچنین مراقبانش باید در زمینهی تابآوری، انجام فعالیتهای درگیرکننده، مدیریت استرس ناشی از داشتن بیماری مزمن، و توجه بیشتر به سلامت عمومی خود آموزش ببینند.
در عین حال، تأثیر رواندرمانی بر ام اس در کیفیت زندگی خلاصه نمیشود. برخی پژوهشها نشان دادهاند که مدیریتدرمانی مناسب در کاهش تعداد و اندازهی ضایعات مغزی که در بیماران مبتلا به ام اس رخ میدهد نیز نقش دارد. همچنین، از آنجا که رواندرمانی میتواند به فرد کمک کند تا با نشانههای عاطفی و شناختی بیماری کنار بیاید و آنها را مدیریت کند، دارودرمانی ممکن است، به دلیل بهبود وضعیت کلی سلامت و افزایش روحیه، بهتر نتیجه بدهد.
برای مثال، بیمار در طول رواندرمانی میآموزد که چگونه بر اختلالات توجه، حافظه، و پردازش خود که از ام اس ناشی شدهاند فائق آیند و به این ترتیب احساس وی نسبت به خود بهبود مییابد.
روشهای رواندرمانی مختلف برای بیماران مبتلا به ام اس
در سالهای اخیر، علم پزشکی در زمینهی درمان بیماری ام اس پیشرفتهای زیادی داشته که بخش اعظم آن در حوزهی رواندرمانی بوده است. بیشتر روشهای رواندرمانی که برای بیماران مبتلا به ام اس تجویز میشوند در دو دستهی درمانهای «روانپویشی» و «رفتاری» قرار میگیرند. همچنین، رواندرمانی ممکن است بهصورت فردی، جمعی، یا زوجی انجام شود. روشهای ابتکاری مختلفی نیز برای بهبود وضعیتهای روانی ناشی از ام اس ایجاد شده است که از آن جمله میتوان به «ورزشدرمانی» اشاره کرد.
تشخیص اینکه برای یک بیمار خاص کدام یک از این روشها مناسبتر است و مزایای بیشتری دارد با متخصص است. البته باید دانست که تأثیر رواندرمانی بر ام اس بهصورت «معجزه»ی یک شبه نیست و مدتها طول میکشد که فرد به وضعیتی باثبات برسد و بیاموزد که با بیماری زندگی کند. به همین دلیل، بیمار باید درمان خود را با جدیت ادامه دهد و متوجه باشد که کار رواندرمانی در ام اس یک فرایند بلندمدت است.
منابع:
https://www.cochrane.org/CD004431/MS_psychological-treatments-to-help-improve-the-quality-of-life-of-people-with-multiple-sclerosis
http://smithpsychotherapyassociates.com/multiple-sclerosis-how-psychotherapy-helps-patients-live-with-the-illness/
https://multiplesclerosis.net/treatment/counseling-emotional-therapies-options/
https://www.goodtherapy.org/blog/psychpedia/multiple-sclerosis
https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S2173580816000171